ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

پیشی شیطون

این پیشی شیطون از یک طرف موقعی که ارنواز دراز کشیده، میاد و زور می زنه و خیسش می کنه، از طرف دیگه ارنواز که بهش میگه بره و کفش های پاره اشو ببره دکتر، این کار رو نمی کنه. با این پیشی باید چی کار کرد؟
28 فروردين 1392

دستمال

ارنواز مریضه و سرفه می کنه، موقع سرفه سرش را میاره سمت بابا و صاف تفش را میریزه تو صورت بابا. بهش میگم چرا اینحوری می کنی؟ میگه آخه تو دستمالی!
28 فروردين 1392

چه باید گفت

ارنواز مثل همیشه نمی خواد بابا بهش غذا بده، چرا؟ چون بابا دودول داره. بابا که بهش برخورده میگه: خب چه اشکالی داره؟ شاهزاده ها هم دودول دارند. ارنواز: ولی اونا یه دونه تو شلوارشون دارند. خداییش بابای این بچه چی باید بگه؟
28 فروردين 1392

هدیه برای مامانی

ارنواز خانوم امروز هوس کرده بود تا واسه مامانی یک هدیه بخره. اولش رفت یک آینه بخره که ما پشیمونش کردیم. بعد هم می خواست کفش بخره که باز هم پشیمونش کردیم.خلاصه احساسش گل کرده بود.
28 فروردين 1392

روانشناسی ایتالیایی

نیکولتا حال ارنواز را از مامانی پرسیده، مامانی هم گفته که اذیت می کنه. بعضی وقت ها یک چیز را می خوره و بعضی وقت های دیگه اصلا بهش لب نمی زنه. نیکولتا گفته که بهانه گیره. مامانی گفته آره از کجا فهمیدی؟ نیکولتا هم گفته که ایتالیایی ها می گند کسایی که موهاشون قرمز باشه و یا مجعد، بهونه گیرند. ارنواز که هم کوهاش قرمزه و هم مجعد، قطعا باید بهونه گیر باشه!
28 فروردين 1392

گربه مکار

گربه مکار ترکیبی است از گربه نره و روباه مکار که واضح و مبرهن است که ارنواز آن را ساخته و صد البته واضح تر و مبرهن تر است که بابایی باید نقشش را به عهده بگیرد و هزار البته واضح ترین و مبرهن ترین آن است که این گربه مکار می باید قصد فریب ارنواز را داشته باشد که: - ارنواز مدرسه نرو بیا بریم یه جایی خر بشی! و یک ملیون الیته همچنان به همان وضوح و مبرهنی است که ارنواز از مدرسه دل خوشی ندارد و سریع قصه را می گرداند. - نه من دوست ندارم برم مدرسه خر بشم! نکته اساسی: بابایی و مامانی خیلی نباید غصه بخورند. بین کسایی که از مدرسه دل خوشی نداشتند، اگه یکی مثل پینوکیو خر شد، یکی هم مثل اینشتین نابغه شد نکته غیر اساسی: ارنواز سریع آدم فروشی هم می ک...
28 فروردين 1392